دیکشنری
داستان آبیدیک
oil cloth
ɔ͡il klɔθ
فارسی
1
عمومی
::
پارچهمشمعی، مشمع
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OHMAGE
OHMIC
OHMMETER
OHM'S LAW
OHNNY CAKE
OHO
OHRN
OI
OI2
OIBDP
OIE
OIL
OIL CAN
OIL BOOM
OIL CAKE
OIL CLOTH
OIL COAT
OIL COLOR
OIL COLOUR
OIL EXPORTING COUNTRIES
OIL FIELD
OIL FINISH
OIL FROM IRAN
OIL GATHERING MANIFOLD
OIL IMPORT
OIL IN PLACE
OIL INDUSTRY
OIL IS IMMISCIBLE WI
OIL LEVEL
OIL OF ROSES
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید